|
افسوسو مرد فکر می کرد:
«انبوه ماهیانِ دریا
تنها کنارِ تنهایی
دریا گریستند.
زندان شان
بزرگ و بزرگتر شد
پرواز دسته جمعی
مرغان راه را
سی مرغ کرد
سیمرغ»
افسوس،
با قبای سیاهش
در چهار چوب در
سرگردان.
و مرد
با شتاب
ساعت مچی اش را کنار زد
و در لیوانش
غرق شد
محمد جانفشان
اسفند ماه 1394
نظرات بینندگان
|
|
انتشاریافته:
0
|
غیرقابل انتشار:
0
|
|
|
|