1403/10/1
آخرین اخبار
آرشیو موضوعی
آثار
آمار وب سایت
تعداد کاربران آنلاین : 18
بازدید امروز : 209
بازدید دیروز : 78
بازدید هفته جاری : 209
بازدید ماه جاری : 209
بازدید سال جاری : 33883
بازدید کل : 501328
خبر تلخ است : طلاق عاطفی

این روزها، مسئولین ثبت احوال خبر از گسترش اتفاقی غیر منتظره می‌دهند. رقم و درصد طلاق افزایش یافته و در ازای هر 10 ازدواج 2 الی 3 طلاق وجود دارد و بیشتر این طلاق‌ها در میان کسانی است که سنّ آنها بین              30 - 20 سال است و خبر تلخ دیگراینکه : جدا از این طلاق‌ها که جدایی رسمی و قانونی و حقوقی است ؛ نوع دیگری از طلاق میان خانواده‌ها شایع شده که آن را طلاق عاطفی نامیده اند. اعدادی که در این مورد توسط جامعه‌شناسان و روان شناسان اعلام شده، 25 درصد الی 50 درصد می‌باشد بنابراین اگر خوشبین باشیم 50 درصد و اگر بدبین باشیم فقط 25 درصد از خانواده‌های موجود، دچارطلاق نیستند. و این واقعیت ایجاب می‌کند که مسئولین کشور و روانشناسان و جامعه شناسان، فکری به حال جامعه کنند و از طریق کنفرانسها و سمینارها، راه حل‌های عملی و کاربردی به خانواده ها عرضه دارند.

طلاق عاطفی چه نوع طلاقی است ؟

طلاق حقوقی یا قانونی، جدایی کامل فیزیکی و روانی و عاطفی همسران از یکدیگر است که از طریق دادگاه و دفترخانه‌ها به تأیید می‌رسد و هر یک از زوجین پس از رأی دادگاه و معیّن شدن حقوق هر زوج و کسب آن حقوق، به دنبال سرنوشت خود می‌روند. اما در طلاق عاطفی چنین نیست. در طلاق عاطفی جدایی فیزیکی همسران، اتّفاق نمی‌افتد. جدایی، جدایی عشقی و عاطفی است همسران در یک خانه زندگی می‌کنند اما هیچ عاطفه و محبت و عشقی به هم ندارند و گویی که همسایه یکدیگرند و هر یک در خانه اتاقی مجزّا دارند این اتفاق ممکنست چند ماه و یا چند سال طول بکشد و گاهی نیز تا پایان عمر یکی از همسران دوام ‌یابد. آنچه ملاحظه می‌شود این‌ است که در اکثر موارد پس از چند ماه یا یکی دو سال، طلاق رسمی و حقوقی تحقق می‌یابد. فاصله زمانی دو طلاق عاطفی و حقوقی بستگی به دیدگاه و نگرش همسران دارد. گاه به خاطر کوچک بودن فرزندان و گاه به حرف مردم و شرم از خویشاوندان و گاه نیز به دلایل فرهنگی، اعتقادات و دینی فاصله زمانی دو طلاق طولانی می‌شود و یا اینکه طلاق حقوقی و قانونی صورت نمی‌گیرد و طرفین شرایط موجود را تحمل می‌کنند. علت‌های دیگری مانند سنگینی مهریه و شرایط اقتصادی شوهر، وابستگی اقتصادی زن به مرد، وجود فرزندان کوچک، ترس از تنهایی و بدنام شدن و آسیب‌های روانی به فرزندان، تأثیر خرده فرهنگها و نوع نگاه آنها به امر ازدواج را نیز در طولانی شدن فاصله دو طلاق عاطفی و رسمی موثر یافته‌اند.

 

علّتهای طلاق جسمی و عاطفی

در طلاق رسمی و حقوقی کلیه رشته‌هایی که همسران را به هم پیوند می دهد قطع می‌شود اما در طلاق عاطفی فقط رشته‌های عاطفی و عشقی گسسته می‌گردد و چه بسا که طرفین بتوانند از راههای درست و کمک گرفتن از مشاوران ورزیده، دوباره این ارتباط را برقرار کرده و به زندگی شیرین گذشته بازگردند.

در این قسمت علّتهای طلاق را به طور کلی بررسی کرده و سپس به طلاق عاطفی خواهیم پرداخت.

علّتهای کلی طلاق :

  • 1- فاصله طبقاتی زوجها – مشاهده شده است که فاصله طبقاتی موجب توقعات خاص و رفتارهای طبقاتی خاص شده و تعادل خانواده را بهم می‌زند. از نظر سطح زندگی زوج ها مانند دو کفه ترازو هستند که باید همیشه معادل هم قرار گیرند.
  • 2- شرایط خاص اجتماعی حاکم و تصورات ذهنی دور از واقعیتهای اجتماعی که در ذهن همسران ایجاد شده است.(داستان شاهزاده و اسب سفید و خوشبخت شدن دختر و...)
  • 3-شرایط سنی همسران- وجود بلوغ عقلی و عاطفی و جسمی در ازدواج بسیارمهم است عشقهای کودکانه و آتشین چه بسا موجب تصمیم گیریهای غلط شود و نیز تفاوت سنی همسران در امر ازدواج بسیار مهم است. معمولاً روانشناسان تفاوت‌ها 5-2 سال را در ازدواج توصیه می کنند و این هم به دلیل بلوغ زودتر دختران (2سال) نسبت به پسران است. البته در عصر حاضر به دلیل وجود سربازی و تحصیلات عالی و انتخاب شغل و کسب درآمد برای اداره زندگی سن ازدواج و تفاوت سنی شوهران با همسران بیشتر هم شده است اما این تفاوت نباید بیش از حد باشد به نظر نگارنده تا 7 الی 8 سال هم قابل قبول است اما بیش از این مدت، مسئله برانگیز و مشکل آفرین خواهد بود.
  • 4-سست شدن پایبندی‌های دینی و فرهنگی و سنتی به دلیل هجوم فرهنگهای بیگانه و نبودن بینش علمی درانتخاب و تقلید روش‌های رفتاری و زندگی جوامع دیگر.
  • 5-پیدایی بحران اخلاقی و سست شدن ارزشها و هنجارهای فرهنگیدر نتیجه رسوخ نگرشهای جدید به زندگی.
  • 6-گسترش وسیع شهرنشینی و انبوهی جمعیت و شکل سکونت و فشارهای گوناگون اجتماعی و اقتصادی و نبودن اوقات فراغت و خستگی از کار زیاد و پائین آمدن سطح استقامت و تحمّل در افزایش طلاق دخالت دارد به طوریکه در شهر تهران بیشترین درصد طلاق را داراست.
  • 7-از میان رفتن خانواده گسترده و رواج خانواده هسته‌ای(سلولی) نیز در بروز جدایی‌ها موثر است. در گذشته بزرگ خانواده و فامیل همیشه عامل اتصال و پیوند افراد بوده و نفوذ معنوی و احترام انگیز آنان موجب تأثیرگذاری برکوچکترها می‌شد و جدایی‌ها را اتصال می‌داد. اما امروزه این نفوذ دیگر وجود ندارد فرزندان دور از خانواده زندگی خود را دارند و چه بسیار والدین هر کدام در خانه‌های سالمندان گذر عمر را تحمّل می کنند!
  • 8-استقلال مالی و اقتصادی خانم‌ها نیز باعث شده که کمتر متحمّل سختی های زندگی مشترک شوند زیرا عامل وابستگی اقتصادی خانم ها به شوهر وجود ندارد.
  • 9-عدم توانائی همسر در برآورده کردن خواسته های زوج خود که این خواسته می تواند اقتصادی، اجتماعی، عاطفی و جنسی باشد.
  • 10- بروز تغییرات هورمونی در زوجین که موجب پایین آمدن سطح عاطفی و جنسی یکی از طرفین شده است.
  • 11- ازدواج دوم مردان و برقراری روابط عاطفی خارج از محدوده خانواده.
  • 12- عدم رعایت حقوق و خواسته‌های طبیعی همسر.
  • 13- از بین رفتن اعتماد، پیدایش سوء ظن نسبت به همسر که منشاء واقعی نداشته و ناشی از نوعی اختلال روانی و یا گزارشهای غلط و برداشتهای نامناسب است.
  • 14- وجود رفتارهای غلط یکی از همسران در توجه به دیگران و عدم توجه به همسر خود که اصطلاحاً در عوام آن را (دله گی)می گویند.
  • 15- عدم شناخت خویش (خودشناسی) و عدم اطلاع از روانشناسی مردان و زنان.
  • 16- عبور از جامعه کشاورزی به جامعه صنعتی و بروز اختلال در روابط اجتماعی (دوره برزخ) که نه مقررات اجتماعی گذشته حاکم است و نه مقررات جامعه صنعتی مستقر شده است.
  • 17- وجود خشونتهای فیزیکی و کلامی میان همسران که گاه منجر به فاجعه شده است.

 

چه کنیم تا طلاق عاطفی اتفاق نیفتد

  • 1- علم و آگاهی کامل از خصوصیات دینی، اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و روانی همسری که می خواهند با او ازدواج کنند. چنین اطلاعاتی نیاز به مطالعه عمیق و زمان لازم برای شناخت طرف مقابل دارد.
  • 2- ازدواج با هموطن، همشری، هم فرهنگ، تقریباً هم سال، هم شغل و هم طبقه موجب استحکام بیشتر نهاد خانواده خواهد بود.
  • 3- مطالعه در خصوصیات خود (خودشناسی) و رفع رفتارهای غیر عادی با کمک مشاور وروان شناس بالینی و نیز مطالعه در خصوصیات جنس مخالف و شناخت خصوصیات جنس مخالف بسیار مهم است و موجب اصلاح رفتار خویش و نیز شناخت خصوصیات و نیازهای فرد متقابل می‌شود.
  • 4- همسران باید خواسته‌های خود را از یکدیگر پنهان نسازند و بدون ملاحظه، خواسته‌های خود را با همسر خود مطرح کنند و علّت منطقی برآورده نشدن خواسته‌های خود را بپذیرند.
  • 5- هنگام بروز مشکل بین همسران، لازم است که هر دو به یک مشاور خوب خانواده مراجعه کنند. و نظر مشاور را به کار گیرند و از رفتتن نزد مشاور هراس نداشته باشند و بدانند که اجرای نظر مشاور و کنار گذاشتن بعضی از خودشیفتگی‌ها و خودخواهی‌ها به نفع زندگی مشترک آنان است و موجب نجات خانواده از گسست و از هم پاشیدگی می‌شود.

     

  • 6- به خانم‌ها و آقایان توصیه می‌شود که کتابهای مربوط به ازدواج و خصوصیات مردان و زنان را قبل از ازدواج خوب مطالعه کنند و به شناخت های لازم برسند آنگاه ازدواج کنند.
  • 7- تحمّل انتقاد را داشته باشیم و اگر حق با همسرمان است انتقاد را بپذیریم و قول به عدم تکرار آن بدهیم و چنانچه سوءتفاهم برای او ایجاد شده با نرمش،آن هم در وقت مناسب، یعنی وقتی که آرامش دارد سوءتفاهم را رفع کنیم. اگر او عصبانی است تندی می‌کند تو آرام باش وقتی تو عصبانی می‌شوی و و تندی میکنی او باید آرامش خود را حفظ کند.

    ( البته لازم به تذکر است که عصبی بودن خصوصیت خوبی نیست و با عصبانی شدن تفاوت دارد. در یکی از مقالات اینجانب خصوصیات انسان عصبی بیان شده است).

  • 8-رفتارهای همسران با یکدیگر روی فرزندان تأثیرات نامطلوبی به جا می‌گذارد چنانچه این رفتارها محبّت آمیز باشد بلوغ عاطفی آنان تسریع می‌گردد. و چنانچه نامطلوب و خشن باشد موجب بهم ریختگی ارتباطات مغزی و پیدایی رفتارهای خشن و ظالمانه می‌شود این نوع کودکان در بزرگسالی دچار حالات زیر می‌شوند.

    الف- خودشیفته و سلطه‌گر. ب-گوشه‌گیر و غیراجتماعی. ج- مهرطلب و بسیار حساس .

  • 9-پایین آوردن سطح توقّعات مادّی توسط همسران جوان و تعامل و سازگاری خویش با شرایط موجود و پرهیز از ایده آلی فکر کردن و خیالبافی کودکانه و ایّام نوجوانی و تلقینات اطرافیان. همسران گرامی بدانند که با دستهای توانای خود باید زندگی را رونق ببخشند و البته با چنین همّتی به آینده شیرین هم خواهند رسید.
  • 10- پرهیز از رقابت و به قول معروف چشم و همچشمی کردن با دیگران که عدم حصول خواسته‌ها موجب بهم ریختن اساس ارتباط عاطفی و بروز درگیری و تحقیر یکی از طرفین خواهد شد.
  • 11- ماهیت خانواده را ارتباط عاطفی شکل می دهد. بنابراین همسران باید مرتباً علاقه و عشق خود را به همسر خودشان ابراز کنند و هیچوقت همسرشان برایشان عادی نشود.
  • 12- حافظه خانم‌ها بسیار قوی است و هر موضوعی را سالها در ویترین ذهن خود نگهداری کرده و هر چند وقت یکبارگرد و خاک آن را هم می‌گیرند و تازه نگاه می‌دارند. بنابراین آقایان مواظب باشند که گفتار و رفتارشان در ذهن خانم ثبت می‌شود. مخصوصاً رفتارها و گفتارهایی که مطلوب خانم‌ها نباشد به صورت یک برگ و سند برای مدّتهای طولانی نگهداری می شود.
  • 13- همسران گرامی نباید تحت تأثیر زندگی‌های رنگ و روغن زده فیلمها و سریالهای وارداتی قرار گیرند و فکر کنند که واقعیت زندگی آنها همین است. ممکن است اقلیتی مرفّه و سرمایه دار چنین زندگی کنند. اما اکثریت مردم آن جوامع هم درگیر شدید کار و نیازهای کاذب هستند و بهمین دلیل هم طلاق و از هم پاشیدگی خانواده ها در غرب خیلی بیشتر است.
  • 14- هیچگاه خود را به فرزند خویش قلّاب نکنید. بعضی از مادرها خود را به پسر خود و بعضی پدرها خود را به دختر خود به اصطلاح قلّاب می کنند. این کار نه تنها موجب ناراحتی همسر می‌شود و او احساس می‌کند که کسی جای او را گرفته است بلکه تأثیرات بسیار بدی روی فرزند گذاشته و در آینده او نمی‌تواند همسر خوبی برای دیگری باشد و این اتّصال به مادر یا پدر تا پایان عمر باقی می ماند و فوت و از دست دادن آنها موجب بروز افسردگی های شدید شده و زندگی فرزند را خراب می‌کند.
  • 15- از بی توجهی به خواسته ‌های همسر خود و خودسری و تک روی در مسایل خانواده خودداری کنید و سعی کنید تمام کارها با مشورت یکدیگر انجام شود و اگر یک طرف با دلایل قانع کننده، مخالف بود طرف مقابل بپذیرد.
  • 16- سعی کنید هنگام روبرو شدن با یکدیگر ، از خود انرژی و حساسیت مثبت نشان دهید و شوق و خوشحالی خود را از با هم بودن ابراز کنید.
  • 17- ناراحتی ها و مشکلات و شکایات خود را پس از دیدار همسر مطرح نکنید و اجازه دهید در موقعیت مناسب و با آرامش مطرح شود.
  • 18- مهارت‌های همسرداری را قبل از ازدواج و حتّی بعد از ازدواج بیاموزید.
  • 19- توجه داشته باشید که هر ازدواج بهاری، تابستانی و پاییزی دارد و این فصل ها هیچکدام شور و طراوت قبل را ندارد. فقط اجازه ندهید که زمستان ازدواج اتفاق بیفتد در آن صورت است که همه چیز یخ می بندد و به قول مهدی جان اخوان : شب با روز یکسان است.
  • 20- از کار کردن بیش از اندازه طبیعی در خارج از منزل بپرهیزید و هرگز محل کار خود را در شهری دیگر قرار ندهید.

مفهوم خانواده، زیر یک سقف زندگی کردن و پر کردن خلاء های عاطفی خود در منزل است. آنکه در بیرون از منزل می خواهد زیادتر از اندازه، به دست آورد، در خانه چیزهای زیادی را از دست می دهد. محبّت به همسر و فرزندان، رسیدگی به امور منزل، رفع مشکلات و همکاری با همسر، تربیت فرزندان، همه و همه در منزل انجام می شود.

 

هوشیار و سرفراز باشید

محمد جانفشان مشاور خانواده

 

 




نظرات بینندگان انتشاریافته: 0 غیرقابل انتشار: 0
نظر شما
نام و نام خانوادگی:
آدرس سایت:
رایانامه:
متن پیام: