|
از چشم ها
بر جای پای تو
امروز
چشمی چکید
سرخ تر از اشک
و سبزها
همه شد زرد
و جان شیشهای سنجاقکها
از قارقار کلاغان
ترک برداشت
و باغ
گریه کرد.
برجای پای تو
چشمی چکید
اشکی نمانده بود دیگر.
محمد جانفشان پاییز 1391
نظرات بینندگان
|
|
انتشاریافته:
0
|
غیرقابل انتشار:
0
|
|
|
|