پرسش از مشاورفهرست مطالب
محمد جانفشان
1- وابستگی شدید کودک در امور تحصیلی به پدر و مادر
2- بیش فعالی کودک
3- قهر کردن کودکان
4- کنجکاوي زياد کودکان
5- تفاوت تعلیم و تربیت دختران با پسران
6- جلو انداختن آموزش در کودکان (آموزش پیش از موعد)
7-گوشه گیری کودکان
8- تک فرزندی و عواقب آن
9- رشد هوش کودک
10- روش های ارتقاء سطح علمی فرزندان
11- جهش به کلاس بالاتر
12- توجه به ظاهر در نوجوانان
13- اضطراب کودک به هنگام ورود به دبستان
14- رفتار تهاجمی کودکان در دبستان
15- خشم و عصبانیت در کودکان
16- عادت به مطالعه در کودکان و نوجوانان
17- بد غذایی کودک
18- اضطراب امتحان
19- اختلافات زن و شوهر و تاثیر آن بر فرزندان
20- قهر کودک و نوجوان
21- انتخاب رشته در پايان سال اول دبيرستان
22- كُندكاري و عقب ماندگي فرزند از همه فعاليتها
23- وجود امكانات گوناگون در خانه
24- مهاجرت و تأثير آن بر افت تحصيلي
25- انتخاب رشته تحصيلي در دانشگاه
محمد جانفشان
کارشناس تعليم و تربيت
وابستگی شدید کودک در امور تحصیلی به پدر و مادر
س: چه کنیم که فرزندان مان در سنین کودکی (پایه دبستان) از استقلال نسبی برخوردار باشند و به این کار عادت کنند ؟ چه از نظر انجام تکالیف درسی و یا انجام کارهای شخصی مثلاً مرتب کردن میز و کمد و گذاشتن وسایل (اعم از لباس و وسایل بازی و کتاب و ...) در جای خود و ... به خوبي که از جانب بزرگترها در انجام امور شخصی کودکان مان کمتر تذکر داده شده و یا کمک شود و...
ج: باید ابتدا مفهوم استقلال را از مفهوم انضباط مجزا کنیم و طریق ايجاد استقلال و انضباط را در کودکان مورد بحث قرار دهیم.
برای ایجاد استقلال و خروج از اتّکا در کودکان لازم است که بدانیم در میان تمام موجودات زنده ، فرزندانسان از ناتوانترین آنهاست در حالی که یک جوجه مرغ خانگی پس از چند ساعت شروع به دانه چیدن می کند و طی چند هفته به استقلال می رسد ، فرزند انسان چندسال طول می کشد تا به این مرحله قدم بگذارد.
مهمترین وظیفه پدر و مادر ایجاد فرصت «استقلال یافتن» برای کودک است تا هنگامی که پدر و مادر به توانایی های کودک خود اعتقاد نداشته باشند و فرصت تجربه کردن را به کودک به خود ندهند او همچنان وابسته و متکی باقی خواهد ماند باید اجازه داد که کودک زیر نظر والدین ، کارهای مختلف یاد بگیرد و ضمن انجام این فعالیتها آموزش های لازم را دریافت کند چنین کودکی کم کم یاد می گیرد که کارهای مربوط به خود را خود انجام دهد و در انتظار دیگران نماند خطر وابسته کردن کودک اینست که او در بزرگسالی هیچگاه کفایت انجام دادن کارهای مختلف را پیدا نکند.
در مورد انجام وظایف شخصی در منزل و اداره امور خود لازم است که اولاً والدین خود افرادی منظم باشند و غیر مستقیم نظم و انضباط را به کودک خود آموزش دهند مثلاً از 2 سالگی با خواندن کتابهای مربوطه و تعریف قصه هایی که قهرمان آن فرد منظمی بوده و تشویق کودک به او، وظایف شخصی او را آموزش دهند و هیچگاه دستورات خود را به طور مستقيم و آمرانه به او دیکته نکنند.
انسان خصلت آزاد منشانه دارد و جبر و زور و استبداد با روحیه انسان سازگار نیست و در مقابل آن واکنش نشان می دهد طغیانها و سرکشی های دوره نوجوانی در همین نوع استبداد ها ریشه دارد .
بیش فعالی کودک
س: فرزند من در کلاس اول درس میخواند.از یکی دو سال پیش،رفتارش کم کم به خشونت گرائید و با عصبانيت و داد و فریاد ، حرف خود را پیش می برد به جّدی عصبانی و خشن شده بود که من او را نزد پزشک اعصاب و روان بردم اما از دارو هم نتیجه اي نگرفتم . لجباز است برای انجام تکالیفش می گوید کنار من بنشینید . لحظه ای قرار ندارد و دوست دارد دائماً توپ بازی کند لطفاً بگویید با او چگونه رفتار کنم ؟
ج: هیچ کودکی خشن متولّد نمی شود کودکان خشونت را در محیط زندگی خود می آموزند پدر و مادر اولین کسانی هستند که رفتارهایشان الگوی کودک قرار می گیرد و کودک روش برآوردن خواستههای خود را از آنان می آموزد.
بنابراين اولین توصیه ما به شما این است که در محیط خانه سعی کنيد آرامش برقرار شود هرگز بزرگترها با خشونت با یکدیگر رفتار نکنند و همه چیز با آرامش انجام شود آنگاه کم کم به کودک تان روشهای صحیح برخورد با دیگران را آموزش دهید و هر جا که روش او را نا صحیحح یافتید با مهربانی با او بحث کنید او را قانع کنید و بدین ترتیب به او منطقی فکر کردن را یاد بدهید گرچه این کار در شرایط فعلی مشکل است اما ممکن و انجام شدنی است.
در آموزرشهایی که به او می دهید پس از حاصل شدن موفقیت پاداش را فراموش نکنید . پاداشها کوچک باشند تا انجام آن به شما از نظر مالی فشار نیاورد.
در مورد اتکاء فرزند به شما هنگام نوشتن تکالیف ، سعی کنید که اتکاء به خویشتن را در او کمکم ایجاد کنید مثلاً به او بگوئید :
«تو این خط را بنویس تا من بروم به غذا سری بزنم برگردم » اتکاء به خود را کم کم در طول ماهها در او تقویت کنید پس از مدّتی خواهید دید که دیگر نیازی نیست تا هنگام انجام تکالیف کنار او بنشینید به هر حال در تربیت فرزندان اولین اصل حوصله داشتن و بردباری است که باید در خود تقویت کنيم.
قهر کردن کودکان
س: کودکی دارم نه ساله که بسیار بهانه جوست وبرای هرموضوعی که خلاف میل او باشد قهر می کند و حتّی غذا نمی خورد، در این گونه مواقع باید او را با اصرار زیاد سرسفره بیاوریم تا غذایی بخورد آیا این حالت طبیعی است چگونه با آن روبرو شویم؟
ج: همانطور که می دانید هر انسانی ناراحتی خود را با وسیله ای بیان می کند، یکی از طریق بیان و دیگری به وسیله پیغام و گاهی هم به وسیلۀ قهر و بی اعتنایی.
کودک شما یاد گرفته است که از راه قهر توجّه شما را جلب کند و به خواسته هایش برسد، به همین دلیل هرگاه در خواسته هایش مانعی به وجود می آید از این وسیله استفاده می کند، کار صحیح این بود که به او می آموختید برای رسیدن به خواسته هایش باید شما را با دلیل قانع کند حال که به این روش عادت کرده باید این عادت روش صحیح ترک داده شود.
در این سن آموزش بهترین وسیله است به او یاد بدهید که برای رسیدن به خواسته هایش راههای بهتری وجود دارد که بحث کردن یکی از آن راههاست.
بی توجهی به روش کودک و توجه به روشهای آموخته شده کم کم سبب ترک این رفتار مهرطلبانه می شود.
کنجکاوي زياد کودکان
س: فرزند خردسال من که در سال اول دبستان تحصیل می کند بسیار فضول است به همه چیز دست می زند و می خواهد بداند داخل آن چیز چه وجود دارد. این خصوصیت او گاه موجب خرابی وسیله موردنظر می شود با این کودک چگونه رفتار کنم؟
ج: این حس کودک شما فضولی نیست. این همان حس کنجکاویست که در نهاد هر انسان طبیعی به ودیعه گذاشته شده است. در سایه وجود همین حس است که بشر به کشف کائنات می پردازد، تصوّر بفرمایید اگر این حس نبود ما امروز از محیط پیرامون خود، هیچ چیز نمی دانستیم شما می توانید به کودک خود کمک کنید که بیشتر بداند به او آموزش دهید که برای دیدن و فهمیدن کار ، هر چیز روشی وجود دارد و اگر غیر از آن روش را به کار گیریم آن وسیله خراب می شود به او آموزش دهید که هر وقت پرسشی در ذهنش پیدا شد از شما سئوال کند و اگر شما نتوانستید به سئوالش پاسخ دهید او را نزد کسی که می داند ببرید. به او آموزش دهید که اگر خواست داخل دستگاهی را ببیند از شما کمک بطلبد، آنگاه ملاحظه خواهید کرد که این کار شما به چه نتایج شیرینی خواهد انجامید.
تفاوت تعلیم و تربیت دختران با پسران
س: آیا نوع تعلیم و تربیت دختران با پسران تفاوت دارد؟
ج: اگر توجه کنیم که استعدادها و توانایی های هر کودکي با کودک دیگر متفاوت است آنگاه خواهیم گفت که تعلیم و تربیت هر کودکی با کودک دیگر از بعضی جهات تفاوت دارد.
بدون آنکه نقش فرهنگ هر جامعه و توقعات مردم آن جامعه را از هر جنس نفی کنیم، لازم است گفته شود که تربیت دختران و پسران باید براساس خصوصیات فیزیولوژیک و توانایی ها و استعدادهای جسمی و عقلی و عاطفی آنها صورت گیرد. اینکه یادگیری ها را به دو دسته مردانه و زنانه تقسیم کنیم محروم کردن گروهی از انسان ها از حقّی است که خداوند به آنان اعطاء نموده است. چنین کاری با مفهوم آزاد آفریده شدن انسان منافات دارد و عمل کردن برخلاف قوانین خلقت است.
اما اینکه هر موجودی باید برحسب توانایی ها و استعدادهایش مورد آموزش و پرورش قرار گیرد و به حداکثر رشد و بالندگی خود برسد سخنی منطقی، عاقلانه و خداپسندانه است.
جلو انداختن آموزش در کودکان (آموزش پیش از موعد)
س: فرزندم در دورۀ آمادگی آموزش می بیند او استعداد خوبی در خواندن و نوشتن کلمات از خود نشان می دهد. آیا می توانم کتاب فارسی اول دبستان را با او کار کنم؟
ج: دورۀ آمادگی دوره آموزشهای قبل از دبستان است و کودک باید آن دسته آموزشها را فرا بگیرد آموزش خواندن و نوشتن در این دوره، نه تنها او را از فراگیری یادگیری های لازم و ضروری باز میدارد بلکه سبب می شود که سال بعد نسبت به کتاب فارسی اوّل بی توجهی و بی علاقگی نشان دهد و موجب عقب ماندن از دیگر همسالان او شود و یا انگیزه یادگیری مطالب کتاب در او از میان برود و با بی علاقگی در کلاس بنشیند.
توصیه می شود که در این مرحله تا می توانید دستهای فرزندتان را بکار اندازید و از طریق کارهای دستی و نقاشی باعث مهارت بیشتر دستها و انگشتان او شوید این کار به رشد هوش فرزند شما کمک بسیار زیادی خواهد کرد.
از خواندن کتابهای داستان متناسب با این سن براي او و تعریف صحنه های آن در کتاب، همراه با طرح پرسش های اندیشه ساز و برانگیختن حس کنجکاوی او غافل مباشید.
گوشه گیری کودکان
س: فرزندی 6 ساله دارم او تنها فرزند خانوادۀ ماست در منزل غالباً با من به سر می برد و کمتر علاقه به دیگران دارد. در مدرسه علاقه ای به بازی های جمعی از خود نشان نمی دهد و از جمع کناره گیری می کند، همیشه دوست دارد با خودش بازی کند و در عالم خیال با افرادی مشغول باشد. آیا چنین حالاتی طبیعی است؟
ج: این حالات در این سن طبیعی نیست. این خصوصیات مربوط به بچه های سه ساله است.
فرزند شما از نظر رشد اجتماعی دچار اندکی تاخیر شده است. زندگی شهرنشینی و محدود بودن تعداد فرزندان و محبوس شدن فرزند در آپارتمان چنین عوارضی را به دنبال دارد و برای رفع این مشکل لازم است هرچه بیشتر شرایطی فراهیم کنید تا کودک شما با دیگر بچه ها همبازی شود. او را با خود به خرید و از او در خرید چیزهای کوچک کمک بگیرید. در منزل مسئولیتهایی به او محوّل کنید و در این نوع مسئولیتها وظیفه برقراری ارتباط با دیگران را به عهده او بگذارید. اجازه دهید تلفن هایی که به منزل می شود اول او جواب دهد به مهمانها او شیرینی تعارف کند. گاهی هم سن و سالهای خود را به منزل بیاورد و با آنها بازی کند و از آنها پذیرایی نماید، کم کم با کودکان هم سن و سال خود در بیرون از خانه به بازی بپردازد. گاه به منزل آنها، تحت نظر اولیاء، به مهمانی برود.
از مربی او خواهش کنید که در مدرسه او در فعالیتهای جمعی شرکت دهد و هنگام کسب موفقیت به وسیله شما و مربی تشویق شود. بدین ترتیب کم کم رشد اجتماعی او به پیشرفت لازم خواهد رسید.
تک فرزندی و عواقب آن
س: من و همسرم تصمیم گرفته ایم که فقط یک فرزند داشته باشیم تا بهتر بتوانیم به تعلیم و تربیت او بپردازیم. اکنون که فرزندمان 4 ساله شده احساس می کنیم که بعضی رفتارهای غیرعادی پیدا کرده و به هدف خود از نظر تربیتی نرسیده ایم. رفتارهایی خودخواهانه و آمرانه، وابستگی شدید به ما و ترس از تنهایی، طرح خواست های تازه در هر هفته و هر ماه و خسته شدن از وسایلی که برای او خریداری شده لجبازی و قهر و گاهی نخوردن غذااینها خصلتهایی است که روز به روز در او شدیدتر می شود لطفاً مرا راهنمایی کنید؟
ج: در پاسخ جنابعالی باید عرض کنم که مهمترین مشکل شما از تصمیم نابجایی ناشی می شود که شما و همسرتان اتخاذ کردید یعنی داشتن یک فرزند، اگر تصمیم می گرفتید که فرزندی نداشته باشید خیلی مناسبتر بود تا تصمیم به داشتن یک فرزند بگیرید. فرزند تک هم برای پدر و مادر مشکلاتی می آفریند، هم برای خودش مشکل سازی می شود. چنین فرزندانی مرکز توجه پدر، مادر، دایی، مادر بزرگ، پدر بزرگ و.... می شوند کم کم اینها به منحصر بودن پی می برند و حاکم بر پدر و مادر خود می شوند.
همه خصوصیاتی را که شرح دادید نتیجه تنها بودن فرزند شماست. علاوه بر این فرزند تک همیشه خانواده را در معرض آسیب قرار می دهد زیرا اگر خدای ناکرده حادثه ای برای او روی دهد و از بین برود پدر و مادرش بدون هیچ دلبستگی و امیدی، زندگی بسیار دردناکی را طی خواهند کرد. فرزند تک بعد از پدر و مادر تنهاست نه خواهری نه برادری که در مواقع نیاز به آنان تکیه کند و دمی با آنان به سر برد بنابراین داشتن فرزند تک به هیچ وجه پسندیده نیست زیرا هم برای خانواده خطرناک است و هم برای خودش. توصیه می شود تا جوان هستید و توانایی پرورش فرزند دارید فرزند دومی بیاورید با آوردن فرزند دوم مشکلات رفتاری فرزند اول شما خود به خود برطرف خواهد شد. بسیار به جاست که فاصله فرزندان بین دو یا سه سال باشد.
رشد هوش کودک
س: لطفاً بنویسید برای رشد هوش کودکم چه کارهایی را باید انجام دهم.
ج: بسیار جالب است که شما علاوه بر توجه به رشد جسمی کودکتان به جستجوی راههایی برای رشد هوشی فرزندتان هستید. توجه به این موضوع از ابتدای تولّد کودک موجب رشد صحیح و متناسب استعدادهایی می شود که به طور ارثی به کودک رسیده است.
برانگیختن کودک از همان ابتدای تولد به تغییرات محیط و صداها و رنگها و حرکات مختلف، برقراری ارتباط دائم با او توسط والدین و ایجاد مفاهیم ساده در ذهن او که مقدمه است نخستین گامهای والدین علاقمند به رشد هوشی کودکشان می باشد.
پیاژه روانشناس بزرگ فرانسوی معتقد است که برای رشد کودک باید، دستهای کودک را بکار اندازید. همانگونه که انسان ابتدایی با بکار انداختن دستهایش، اندیشه ورز شد و با اندیشه کردن چیزهای تازه ای را ساخت.
کودک شما هم با ساختن به اندیشه ورزی می رسد و با اندیشیدن چیزهای تازه ای را خلق می کند.
همیشه او را در مقابل سئوالات تازه اما ساده قرار دهید و به او فرصت بدهید که همیشه به دنبال علت هر پدیده تلاشی متفکّرانه کند. کم کم به او روش علمی تحقیق را بیاموزید تا در سایه تحقیق علمی به نتایج لازم برسد.
ساده ترین کار در روش علمی مشاهده علمی است. مشاهده علمي منظم و همراه ثبت تغییرات، در زمانها و مکانهای مختلف، بارها روی یک پدیده ضمن کنترل کامل شرایط محیط انجام می گیرد و نتایج حاصله مورد بحث واقع می شود ضمناً از تاثیرات شگفت انگیز ورزش و تغذیه مطلوب نیز نباید غافل باشیم.
روش های ارتقاء سطح علمی فرزندان
س: نوجوانی دارم که در سال دوم دبیرستان درس می خواند او را در مدرسه خوب شهر ثبت نام کرده ام در کلاسی درس خوان و قوی از نظر هوشی قرار گرفته دبیران زیادی به او به طور خصوصی درس می دهند اما متاسفانه هیچ پیشرفتی در کار او مشاهده نمی کنم و شاگردی ضعیف باقی مانده است چه کنم که سطح علمی او بالا بیاید؟
ج: قبل از همه چیز باید بدانید که بخشی از توانایی های هوشی هرکسی ارثی است و طبق قوانین ژنتیک (توارث) از پدر و مادر و اجداد و پدری و مادری به ارث برده می شود بخشی دیگر هم محیط مناسب و غنی است که موجب پرورش مطلوب توانایی های ارثی می شود.
با تمام کوششی که در فراهم آوردن امکانات آموزشی برای فرزندتان فراهم کرده اید، بسیار خوب است اما نباید از این امکانات انتظار معجزه داشته باشید لطفاً به وضع تحصیلی خود و همسرتان توجه کنید به طور طبیعی انتظار شما از او باید در حد موفّقیّت های تحصیلی والدین و فامیل درجه یک باشد.
البتّه استثناء ها را به حساب نیاورید به جای این همه توقع و فشار زیاد چقدر خوب بود که در فرزندتان توسط افراد مورد علاقه او، انگیزه و علاقه به یادگیری به وجود می آوردید و فرصت میدادید تا خود او به دنبال پرورش استعدادهای خاص خودش برود، آنوقت شما در کنارش امکانات لازم را فراهم می کردید.
تحمّل هزینه های سنگین دبیر خصوصی و فشاری که این دبیران، و یا کلاسهای خصوصی روی دانشآموزان می آورند نه تنها نتیجه چندانی ندارد، بلکه موجب غفلت ما از توانایی های نوجوانمان می شود.
لذا چقدر بجاست که از نوجوان بخواهیم از خود در آینده چه انتظاراتی دارد و با تعیین هدف و برنامه برای رسیدن به آن تلاش کند.
جهش به کلاس بالاتر
س: فرزند باهوشی دارم، یادگیری او بسیار سریع است نمرات او غالباً 19 و 20 است، امسال کلاس دوم می باشد.آیا صلاح است تابستان کلاس سوم را جهشی بخواندو به کلاس چهارم پا بگذارد؟
ج: خیر، اولاً بسیاری از بچّه ها در کلاس دوم نمره های 19 و 20 می گیرند و این دلیل تیزهوشی آنان نمی شود، هوش را با تست هوش می سنجند. به فرض هم که دانش آموزی از نظر هوشی برتر از دیگران باشدو او را به کلاس های بالاتر ببریم و در آنجا او را مشغول به تحصیل کنیم، حتی در آن جا هم موفق باشد این امر فقط مربوط به رشد عقلی او می شود.
رشد اجتماعی و رشد عاطفی کودک شما چه؟
این جنبه های رشد، هم، نیاز به زمان و آموزش دارند. وقتی شما کودکی را جهشی یک سال یا دو سال ارتقاء می دهید او ممکن است از نظر هوشی با همکلاسان جدید خود برابر باشد اما از نظر رشد جسمی و عاطفی و اجتماعی از آنان عقب تر است و به همین دلیل امکان دارد دچار مشکلات گوناگون روانی و رفتاری شود.
بنابراین تحصیلات جهشی با توجه به موارد فوق توصیه نمی شود.
توجه به ظاهر در نوجوانان
س: نوجوانی 16 ساله دارم پیش از آنکه درس بخواند به فکر ظاهر و لباس های خاص و آرایش غیرعادی موی خود است. با آنکه مدرسه به او مرتباً تذکّر می دهد اما او کمتر به دستورات مدرسه توجه می کند، می گوید: من دوست دارم. لطفاً علت این حالت را توضیح داده و راه حل مناسبی به من نشان دهید؟
ج: مشکلی را که شما طرح کردید مشکلی است که تا حدودی طبیعی است که ممکن است ریشه در دوران کودکی داشته باشد. هنگامی که نوجوان در رسیدن به هدف های مورد نظر خانواده یا جامعه و مطرح کردن خویش دچار «ناکامی» می شود؛ برای ارضاء میل به خودنمایی و کسب حیثیت بیشتر که میلی طبیعی است به این نوع مکانیسم متوسّل می شود، این گونه اعمال برای یک نوجوان که نتوانسته در جنبه های دیگر خود را شاخص کند، آسان تر و رسیدن به این هدف سهل تر از دیگر اهداف است. برپایه مکانیسم«همانندسازی» فرد سعی می کند الگویی را انتخاب و اعمال و رفتار خود را شبیه او کند.این الگو ممکن بود یک دانشمند، یک روحانی و یا یک هنرمند و یا ورزشکار باشد. امّا معمولاً فرد ناکام به کارهایی گرایش می یابد که انجام آن ممکن است از طریق پوشیدن لباس های غیرعادی و جالب توجّه ، با آرایش خویش به شکل های غریب و تعجب آور کار مشکلی نیست، او خیال می کند با این کارها در میان هم سن و سالانش مطرح می شود و مورد توجّه قرار می گیرد و «میل به خودنمایی» از این طریق در او ارضاء می شود امّا ناکامی همچنان در او باقی می ماند.
بالا بردن درجه شعور و آگاهی جوان از راه آموزش های غیرمستقیم و پیدا کردن علل تنها راه تصحیح رفتار اوست.
فشار، تهدید، ترس، تمسخر و استهزاء تأثیر عمیقی در رفتار فرد به جا نخواهد گذاشت اگر چه ممکن است به عنوان مسکّن، موقتاً علائم رفتاری را خاموش کند اما این مشکل در زمان و جایی دیگر به صورت های گوناگون ظاهر خواهد شد.
بهتر است که سعی شود در دوره کودکی الگوها و مدل های رفتاری سهل الوصول وممکن، انتخاب شود تا کودک از راه احساس موفّقیّت میل به خودنمایی اش ارضاء گردد.
در این حالت است که نوجوان به سوی رفتارها و روش های نابهنجار نخواهد رفت و میل طبیعی خودنمایی سرکوب نخواهد شد.
اضطراب کودک به هنگام ورود به دبستان
س: چرا بعضی از دانش آموزان هنگام ورود به دوره ی دبستان مضطرب و ناراحتند؟ آیا راهی برای رفع این مشکل وجود دارد؟
ج: علت ناراحتی فرزند شما هنگام ورود به دبستان، شرایطی است که در طی 5 سال اول زندگی کودک برای او ایجاد نشده و او در ایجاد این شرایط هیچ نقشی نداشته است. این شرایط به شرح زیر است:
1- وابستگی و اتّکاء شدید کودک به پدر و مادر: از آنجا که گذشته کليه کارهاي کودک به وسیله والدین او انجام گرفته است اکنون که کودک خود را در مدرسه تنها می بیند، احساس عدم کفایت و ناتوانی می کند و از این موضوع رنج می برد.
2- اجتماعی بار نیاوردن کودک: کودکانی که تنها بزرگ می شوند و کمتر با کودکان دیگر سرو کار دارند، در سال های بعداز نظر سازگاری اجتماعی دچار مشکلات گوناگونی می شوند.
3- نداشتن اعتماد به نفس: کودکانی که در تربیت آنها فعالیت هایی که موجب اعتماد به نفس میشود، جایی نداشته است هنگام جدا شدن از والدین، دچار ترس شده و اضطراب و نگرانی، وجودشان را می گیرد.
همه عوامل فوق در رشد و پرورش شخصیت کودک تأثیر گذارند. برای پیشگیری از چنین حالاتی لازم است که شرایط محیطی و تربیتی کودک را تغییر داد و در صورت مشاهده چنین حالاتی بدون مبارزه و برخورد خشن با کودک باید عمل سازگاری و اجتماعی کردن کودک و نیز تقویت اعتماد به نفس در او آغاز شود و با پی گیری در خانه و مدرسه این ضعف رفتاری برطرف شود.
رفتار تهاجمی کودکان در دبستان
س: فرزندم در سال اول دبستان درس می خواند و با آنکه از نظر یادگیری مشکلی نداردغالباً نسبت به دوستانش رفتار تهاجمی دارد و می خواهد از راه زور به دیگران تحمیل کند. اغلب همکلاسی هایش از او شکایت می کنند و می گویند او ما را می زند، همچنين او در خانه آرام است و بسیار حرف شنوی دارد. او تنها فرزند آنها است و همه وقت و کوشش خود را روی او صرف می کنند.
ج: رفتار تهاجمی در این حد را باید معلول عوامل ذیل بدانیم:
1- فرزند تک بودن و تمرکز ذهن پدر و مادر و دیگران روی او و سعی در برآورده کردن خواسته های او بدون آنکه با هیچ مانعی مواجه شود.
2- نارسایی در رشد اجتماعی و اشکال در جامعه پذیری کودک
3- سلطه طلبی کودک به علت روش خاص والدین در مقابل او: برای رفع این مشکل مهمترین موضوع هماهنگی خانواده با مدرسه در تغییر رفتار کودک است. تعلیم و تربیت امروز به هیچ وجه فرزند تک را توصیه نمی کند. بچه ها باید در خانه با هم ارتباط و برخورد داشته باشند تا کمکم روش زندگی در گروه همسالان را یاد بگیرند.
4- زمینه های ارثی خشم: در شرایط فعلی لازم است که والدین به او آموزش دهند که چگونه باید با دوستان خود رفتار کند. در خانه نسبت به او سخت گیری نکنند و ایده آل های خود را با زور تحمیل ننمایند. سعی کنند که کودکشان در بین افراد فامیل و همسایگان دوستانی برای خود فراهم کند و راه نگاهداری دوست را به او آموزش دهند . آموزگار محترم نیز با شرکت دادن این دانش آموز در فعالیت های گروهی و دادن مسئولیت های گروهی به او تلاش کند که به امر اجتماعی شدن و در گروه زیستن او کمک کند. این خصلت پس از چند ماه فعالیت والدین و معلم تغییر می یابد.
خشم و عصبانیت در کودکان
س: پسر من عادت دارد که در خانه حرف های خود را با فریاد بیان کند و به خواسته های خود با داد و فریاد تحقق می بخشدو طوری شده که ما برای اینکه سرو صدا راه نیندازد فوراً خواست او را برآورده می کنیم. لطفاً علت این نوع رفتار را توضیح داده و نیز درست یا غلط بودن عکس العمل های مارا مورد بحث قرار دهید.
ج: اصولاً کودک از بدو تولد هیجانات خود را با فریاد یا گریه بیان می کند و با همین داد و فریادها توجه دیگران را به خواسته ها و یا ناراحتی های خود جلب می کند. این کودک به تدریج که زبان می آموزد، یاد می گیرد داد و فریاد کند. شما کم کم به او می آموزید که در بعضی موارد خواسته او منطقی نیست یعنی کم کم به او منطقی را یاد می دهید که با رشد او این منطق هم رشد می یابد. او یاد می گیرد که برای رسیدن به خواسته خود باید گریه کند یا صبور باشد. همه رفتارها را کودک از محیط یاد می گیرد. رفتارهای ما و آموزش هایی را که به او می دهیم عکس العمل های او را شکل می دهد. بعدها رفتارهای دوستان او در مدرسه و نیز آموزش های مدرسه این شکل گیری رفتار را کامل می کند. اگر کودک شما در خانه صحبت های معمولی خود را با داد و فریاد بیان کند مطمئن باشید که این کار را یا در خانه و یا در مدرسه آموخته است در مدرسه باید به کودکان آموخته شود که دسته جمعی حرف نزنند چون مجبور می شوند حرف خود را با فریاد بگویند تا معلم بشنود. باید به آنها آموخت که با نوبت گرفتن حرف های خود را آرام بیان کنند. با این روش هم شنوایی آنها بهتر تربیت می شود و هم حساسیت شنوایی آنان آسیب نمی بیند.
اما بحث درباره ی عکس العمل های شما:
چه خوب است که آموزش خانه و مدرسه هماهنگ باشد. به فرزندان خود آموزش دهید که برای قانع کردن شما باید منطق قوی داشته باشد و شما را قانع کند. اگر شما را قانع کرد خواسته او را برآورده می کنید در غیر این صورت فریاد و گریه نتیجه ای نخواهد داشت. خودتان هم سعی کنید همه در خانه آرام صحبت کنید و این آموزش را به همه بدهید. دراین صورت کودک شما در طرح خواسته هایش عصبانیت نشان نخواهد داد.
عادت به مطالعه در کودکان و نوجوانان
س: فرزند من در کلاس اول دبیرستان است ، از مدرسه که به خانه می آید دائما پای تلويزیون است و اصلا مطالعه نمی کند حد اکثر زمانی که او برای مطالعه صرف می کند 10 دقیقه است و می گوید خسته شده ام، چه کنم که به مطالعه عادت کند؟
ج: عادت به مطالعه کردن امریست که از دوران کودکی باید ایجاد شود تهيه کتاب هاي قصّه در دوره کودکی و دبستان متناسب با سن کودک و عادت دادن کودک به گوش دادن و خواندن قصه های دلپذیر سبب ایجاد این عادت می شود.
در سنین بالاتر برای نوجوانانی که عادت به مطالعه ندارند تهیه مجله هایی با موضوع های مورد علاقه او یا کتابهایی با مطالب مورد علاقه اش سبب می شود که کم کم عادت به مطالعه در او ایجاد شود پس از این که عادت به مطالعه در او شکل گرفت آنگاه می توان این عادت را به سوی دروس دبیرستان هدایت کرد . این کار مستلزم ماه ها صرف وقت همراه بابينش و برنامه ریزی آگاهانه است.به عنوان مثال پسری که عادت به مطالعه نداشت و پس از چند دقیقه مطالعه خسته می شد ابتدا جستجويي در علایق او صورت گرفت و معلوم شد به اتومبیل و مکانيسم موتور آن علاقه دارد به خانواده نوجوان توصیه شد که کتابهایی در زمینه تعمیرات اتومبیل برای او تهیه کنند و او را از این طریق به مطالعه علاقه مند سازندبا چنین روشی او به مطالعه علاقه مند شد و کم کم به سوی کتب درسی هدایت گردید.
بد غذایی کودک
س: پسرم در کلاس سوم ابتدایی درس می خواند مشکل این است که غذا نمی خورد ، بسیاری از غذاهایی را که درست می کنم دوست ندارد ، از گوشت پخته بدش می آید و کنار بشقابش می گذارد و احساس می کنم که رشد چندانی نمیکند، راه حل این مشکل چیست؟
ج: مشکلی که شما به آن دچار شده اید در غالب خانواده ها و یا حد اقل بین تعداد زیادی از بچّه ها وجود دراد یکی از علل این رفتار عدم آشنایی کودک از کودکی با غذا های گوناگون است از یک سالگي و حتی گاه زودتر باید طعم غالب غذا ها را به ذائقه کودک آموخت حتّی اگر کودک نمی تواند غذا بخوردباید آب آن غذا را بخورانید تا ذائقه اش تربیت شود و با طعم غذا های مختلف بیگانه نباشد.
نکته دوم خاطره هایی است که کودکان از غذا ها پیدا می کنند این خاطره ها ممکن است سالها آن را از آن غذا بیزار کند به عنوان مثال کودکی که در دوره کودکی و شیرخوارگی زیاد دچار بیماری های اسهال می شد مرتباً به او شربت ضد اسهال با طعم موز می خورانیدند وقتی بزرگ شد نسبت به موز حساسیت داشت و هرگز قادر به تحمل مزه موز نبود یا کودکی که در یک مهمانی گوشت ناپز در شکاف دندانهایش گیر کرده و او را ناراحت ساخت برای همیشه از خوردن گوشت پخته شده پرهیز می کرد.
راه حل درست آن است که در کودکی سعي کنیم که موارد مورد نیاز بدن کودک را از طریق غذاهای دلخواه او به او برسانیم و مثلا به جای عرضه مستقیم گوشت در غذای آن به صورت چرخ کرده در داخل غذاهایی که دوست دارد مخلوط کنیم و یا از میوه هایی که دوست دارد برایش تهیه کنیم و هیچ گاه با زور و فشار به او غذا ندهیم در سن بلوغ همه مسائل حل خواهد شد..
اضطراب امتحان
س: من دانش آموز سال دوم دبیرستان هستم با آن که خیلی زحمت می کشم و چند بار درسها را میخوانم اما همین که به جلسه امتحان می روم فرا گرفته ها همه یادم میرود و نمره متوسط می گیرم (در حدود 10 تا 11 ) مشکل من چیست؟
ج: دانش آموز عزیز شما از نظر هوشی و قدرت یادگیری اگر در حد بالایی نباشید درحد خوبی قرار دارید زیرا توانسته اید تا سال دوم دبیرستان صعود کنید.مشکل شما احتمالاً در عوامل زیر است :
1- نداشتن انگیزه و علاقه کافی به تحصیل و در نتیجه نداشتن پشتکار لازم.
2- آشنا نبودن به روش صحیح مطالعه و عدم استفاده از تکنیکهای لازم برای يادگيري دروس مختلف.
3- نداشتن برنامه ای منظم برای یادگیری و تکرار یادگیری در طول زمان.
4- پیدایی اضطراب در جلسه امتحان و نداشتن اعتماد به نفس کافی ، هنگامی که هدف از تحصیل را برای خود روشن کنید و روش صحیح مطالعه دروس محتلف را فرا بگیرید و در برنامه روزانه خود 4 الی 6 ساعت مطالعه منظم و برنامه ریزی شده بگنجانید آنگاه بدون اضطراب و با اعتماد به نفس کافی به جلسه امتحان پا خواهید گذاشت و بی شک نتیجه بهتری به دست خواهید آورد. همین نتیجه خوب باعث علاقه و اعتماد به نفس بیشتر شما خواهد شد و در امتحان بعدی باز موفق تر ظاهر خواهید گشت.
اختلافات زن و شوهر و تاثیر آن بر فرزندان
س: دعوا ها و اختلافات زن و شوهری چه تاثیری بر رفتار کودکان می گذارد؟من با شوهرم غالبا اختلاف نظر داریم و اختلافاتمان گاه به بحث و مشاجره می کشد گاه روزها میگذرد و با هم قهریم آیا این چنین برخورد ها روی فرزندان ما تاثیر دارد؟
ج: وجود اختلاف نظر بین دو انسان امری کاملا طبیعی است انجام بحث منطقي پیرامون مسائل مورد اختلاف روشی متمدّنانه است امّا برای انجام بحث نخستین ابزار پذیرش و داشتن منطق صحیح است . بحث میان دو انسان که دارای منطق های متفاوتند بی نتیجه است و به مشاجره خواهد کشید مشاجره و دعوا بین والدین اثرات بسیار بدی روی روان کودکان به جا می گذارد آنها مشاجره را یاد میگیرند ، داد و فریاد کردن را یاد می گیرند احساس عدم امنیت روانی می کنند.گاه دچار ترس و وحشت های پنهانی و مداوم می شوند و نگرانی آینده روان حساس آنان را آزرده می سازد.
علاوه بر همه این موارد فرزندان هم روش صحیح بحث کردن ، انتقاد شنیدن،پوزش خواستن را یاد نمی گیرند و بعد ها با همسرو فرزندانشان همین روش ها را در پیش خواهند گرفت . حال ممکن است که سئوال کنید که اگر یکی از طرفین منطق صحیح نداشت و یا نخواست منطق طرف مقابل را بپذیرد تکلیف چیست؟ به عنوان یک طرفدار حفظ کيان خانواده و پابرجایی آن توصیه به صبر و بردباری و گذشت می کنم . آنچه مهم است و در درجه اول اهمیت قرار دارد احساس سعادت فرزاندان ما در دامان پر مهر پدر و مادر است و نه خواسته های شخصی ما. ضمناً در اين زمينه يک مشاور خانواده توانمند و متخصص مي تواند کمک ثمربخشي براي شما باشد.
قهر کودک و نوجوان
س: دختر من با اینکه بزرگ شده و در کلاس دوم راهنمایی است برای هر موضوعی قهر می کند و غذا نمی خورد گاه از روی لج بازی به هیچ کاری دست نمی زند و گوشه ای ساعتها می نشیند و یا دراز میکشد تا خوابش می برد، لطفا بگویید با او چه کنم؟
ج: ظاهرا دختر خانم شما به علت توجه زیاد در دوره کودکی و عدم برخورد با مانع و برآورده شدن آسان خواسته هایش با هیچ جواب نه ای از طرف والدین روبرو نشده وعادت کرده که تحقق همه خواسته هایش را انتظار داشته باشداکنون بزرگ شده و خواسته هایش هم بزرگتر و تحقق بخشیدن به این خواسته ها برای شما مشکل تر گشته و در نتیجه آموخته که اگر قهر کند و از خود لجبازی نشان دهد احتمال رسیدن به خواسته هایش وجود دارد به همین دلیل او به روش خود ادامه می دهد. در مواقعی که حال مناسبی دارد با او صحبت کنید و سعی کنید به او به شکل منطقی صحیح و متناسب با سن دخترتان رفتار نمائيد تا او یاد بگیرد که همیشه نمی توان به همه خواستهها رسید وگاه باید طعم شکست را هم چشید و نیز باید به او بیاموزید که راه رسیدن به خواسته ها قهر و لجبازی نیست بهترین راه ، منطقی اندیشیدن و آنگاه خواستن است آن هم با توجه به شرایط و امکانات خانواده.
انتخاب رشته در پايان
س: دبيرستان را تمام كرده ام و در انتخاب رشته تحصيلي ترديد دارم چه رشته اي را اتخاب كنم؟
ج: انتخاب رشته تحصيلي در دانشگاه بايد عوامل زير را در نظر گرفته و آنگاه به انتخاب رشته بپردازند.
1- ارتباط رشته انتخابي با تحصيلات دبيرستاني
2- استعداد و علاقه شما به آن رشته تحصيلي بعد از مطالعه در مورد مشاغل وابسته به اين رشته
3- آگاهي از برنامه هاي درسي اين رشته در دانشگاه
4- نياز كشور به اين رشته و بازار كار آن.
5- مشكلات و سختي هاي تحصيل در اين رشته
6- توانائيهاي جسمي و خصوصيات رواني شما در هنگام تحصيل و هنگام كار در اين رشته مثلاً خلباني و پرواز ، مهندسي كشتي و ماهها در دريا به سربردن، كار در معادن شب بيداري و كشيك در بيمارستانها، كار در كارخانه هاي ذوب فلزات و نظاير اينها احتياج به خصايصي دارد كه فرد بايد آمادگيهاي لازم را داشته باشد.
نظرات بینندگان
|
|
انتشاریافته:
0
|
غیرقابل انتشار:
0
|
|
|