|
لبخند2لبخند 2
نوشتة : محمد جانفشان
آرام
می خرامد و می آید
بر گونه های نجیب اش
گل های زرد روئیده
جا پای شرم
بر پیشانی اش
از دستهای چروکیده اش
خواهش می ریخت
و یک جفت کفش پر از پیری
درپا
و قامتش
سرو خمیده ای در باد
و احتیاج
کلمه
کلمه
از زبانش جاری
□
لبخند زرد
هوا را زرد کرد
وقتی که اسکناس آبی
دستهای چروکیده اش را
پوشانید
لبخند او
خیابان ها را هم
آذر ماه 1396
نظرات بینندگان
|
|
انتشاریافته:
0
|
غیرقابل انتشار:
0
|
|
|
|